مبارزات قانونی ارمنیان قراباغ در ۱۹۸۸م متوجه سیاستهای ضد ارمنی دولت آذربایجان بود که ادامة آن بی شک به اخراج انبوه ارمنیان از قراباغ میانجامید چنانکه در نخجوان و مناطق بومی ارمنی نشین اتفاق افتاد. پاسخ مقامهای آذربایجانی بسیار سریع بود. در ۲۶ فوریة ۱۹۸۸م در سومگائیت کشتار برنامهریزی شده و دولتی ارمنیان آغاز شد. [۱] در ژانویة ۱۹۹۰م، موج خشونتها به باکو سرایت کرد. در این خشونتها، که یک هفته به درازا کشید، بیش از ۱۵۰٬۰۰۰ نفر از ارمنیان ساکن این شهر اموال و خانههای خود را رها کردند و به هر طریق ممکن، با پناهندگی به ارمنستان و روسیه، جان خود را نجات دادند. در این سال، ساکنان ارمنی مناطق هادروت، بردادزور و شاهومیان، به دنبال اقدامات خصمانة دولت آذربایجان، سکونتگاههای خود را ترک گفتند و دولت ساکنان جدید آذربایجانی را در این مناطق مستقر ساخت.
کشتار ارمنيان در سومگائيت، فوريه ۱۹۸۸م
فاجعه سومگائیت و تکرار وقایع خونین آن در جمهوری آذربایجان، طی ۱۹۸۸–۱۹۹۱م، که با حملة مسلحانه به ارمنیان قراباغ علیا همراه بود، ریشههای روانی و تاریخی ای دارد که در جمهوری آذربایجان غیرعادی نیست. اگرچه تحریکات هدفمند یک نیروی خارجی در این ماجرا دخیل بوده، علت زیربنایی این جنایتها همانا تعصبات، نفرتها و کوته فکریهای ضد ارمنی است، اگرنه چگونه ممکن است هزاران آذربایجانی تبر و چماق به دست گیرند و به جان همسایگان دیرینة خود بیفتند. همزمان با فعالیتهای صلح آمیز در قراباغ و ایروان، در ۲۶ فوریه ۱۹۸۸م، گروهی از آذربایجانیهایی که از مناطق مرزی قراباغ گریخته بودند وارد سومگائیت ـیکی از شهرهای صنعتی جمهوری آذربایجان واقع در بیست کیلومتری باکوـ شدند، شهری که حدود هجده هزار نفر از جمعیت دویست هزار نفری آن را ارمنیان تشکیل میدادند.
در ۲۶ فوریه، مهاجمان آذربایجانی به محلههای ارمنی نشین شهر هجوم بردند و شماری از مغازههای ارمنیان را به آتش کشیدند. فردای آن روز، در ۲۷ فوریه، حدود ده هزار نفر در برابر شورای شهر تجمع کردند و خواهان اخراج ارمنیان از شهر شدند. شماری از چهرههای فرهنگی آذربایجان چون بختیار وهاب زاده، شاعر معروف یا حسینوف، مدیر مؤسسة آموزش سیاسی، سعی کردند تا تودة مردم را آرام سازند اما موفق نشدند و گروههای اوباش به مناطق ارمنی نشین شهر هجوم آوردند. آشوب سومگائیت سه روز به طول انجامید و در خلال آن بسیاری کشته و شمار فراوانی نیز مجروح و هزاران ارمنی مجبور به مهاجرت از سومگائیت شدند.[۲]
واقعه سومگائیت از دو نظر بر تحولات قراباغ و بحرانهای بعدی تأثیری تعیین کننده بر جای گذاشت. نخست اینکه، بر امکان حل و فصل مسالمت آمیز این ماجرا ضربهای قاطع وارد آورد. از آن پس، کینه و خشونت به وجه غالب روابط ارمنیان و آذربایجانیها تبدیل شد و به نحوی چشمگیر در مناطق مرزی قراباغ افزایش یافت. بسیاری از پناهندگان ارمنی سومگائیت، که آنان نیز روایتهای بسیاری از ماوقع داشتند، در نقاط گوناگون قراباغ اسکان یافتند.
دوم اینکه، سبب افزایش بیاعتمادی و سوءظن به مقامات دولتی شد. عدم دخالت نیروهای انتظامی در آشوب سه روزة شهر، وفور ناگهانی مشروبات الکلی و به ویژه، تأخیر و تعلل مقامات قضایی در محاکمة مسببان واقعه، بسیاری از ناظران را به این نتیجه رساند که احتمالاً برخی از مقامات دولتی، همانند ۱۹۰۵م،[۳] بهترین راه سرکوب موج جدید اصلاح طلبی و آزادی خواهی را در دامن زدن به برخوردها و تنشهای قومی یافتهاند و در بروز این حوادث، دست داشتهاند.[۴]
به گفتة کاتوزیف، معاون دادیار اتحاد جماهیر شوروی،[۵] «شهری با جمعیت دویست هزار نفر یکسره عرصة ضرب و شتم و شکنجه و تجاوز و کشتار ارمنیان شده بود و بدبختانه، برای متوقف کردن آن جنایتها هیچ اقدامی از سوی دولت صورت نگرفت. مهاجمان فهرستهایی داشتند که نام ساکنان همة خانهها در آن درج شده بود و به راحتی می توانستند اهالی ارمنی و آذربایجانی را از یکدیگر تفکیک کنند».[۶]
اگرچه شمار دقیق قربانیان ارمنی مشخص نیست و تا به امروز اطلاعاتی قطعی و نهایی منتشر نشده است اما با توجه به سخنان کاتوزیف می توان گفت که صدها نفر در اثر ضرب و شتم دچار نقص عضو شدند. زنان بسیاری، که شامل دختران نوجوان نیز میشدند، مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتند و دچار آسیبهای روانی و جسمی جبران ناپذیری شدند. بیش از دویست خانه به دست اشرار ویران شد و دهها اتومبیل شخصی ارمنیان در کام آتش سوخت. رهبران اتحاد جماهیر شوروی برای شناسایی طراحان و مجریان فاجعة سومگائیت هیچگاه اقدام مفیدی نکردند و سازمان دهندگان این حادثه و جانیان از تنبیههای سیاسی و حقوقی گریختند و حتی نامشان در مجامع رسمی و بینالمللی اعلام نشد. برای اثبات اینکه واقعة سومگائیت حرکتی از پیش طراحی شده بود دلایلی متعدد می توان ارائه کرد. تظاهرات روزهای ۲۶–۲۹ فوریه، که تظاهرکنندگان در آن به طور علنی از قتلعام ارمنیان سخن می گفتند و همکاری و همفکری مقامهای حکومتی و پلیس محلی از جملة این دلایل است. دلیل دیگر اینکه افسران محلی وزارت کشور و امنیت ملی مجال ندادند تا بازجویی های لازم از کسانی که دست به جنایت زدهاند صورت گیرد. حتی، گزارشهای موجود حاکی از آن است که مسئولان رده بالای حکومتی ترتیبی دادهاند تا جانیان به مکانهای امن منتقل شوند و از دستگیری و محاکمه در امان بمانند.
در همین خصوص جورج سوروس[۷] اعلام کرده است:
«نخستین کشتار ارمنیان در جمهوری آذربایجان در اثر تحریکات نژادپرستان محلی و با موافقت حیدر علی اف، دبیر اول حزب کمونیست شوروی در آن زمان و رئیس جمهوری بعدی آذربایجان، صورت گرفته است».[۸]
یک شاهد عینی (س. قلی اف) نیز گفته است:
«مهاجمان، در مجاورت مرکز پلیس، یک ارمنی را کتک میزدند و هیچ مأموری مانع آنها نمیشد چرا که افراد پلیس مخصوصاً از شهر بیرون رفته و با این کار، دست مهاجمان را باز گذاشته بودند. آن روز، هیچیک از مأموران پلیس را ندیدم». [۹]
برخی اقدامات از پیش طراحی شدة دولتی در واقعة شهر سومگائیت
۱. انباشت مقادیر متنابهی سنگ و میلههای آهنی در محلههای ارمنی نشین چند روز پیش از واقعه
۲. تهیة فهرستی از اسامی اهالی ارمنی شهر
۳. قطع تلفن شهروندان ارمنی
۴. قطع برق ساختمانهای مسکونی ارمنیان
۵. بستن راههای ورود و خروج به شهر.
نظم و ترتیب آشوبگران و مهاجمان، رعایت سلسله مراتب از سوی آنان و حوصله و درنگی که در مراحل گوناگون یورش و کشتار به خرج می دادند همگی حکایت از آن دارد که اقدام رذیلانة آنان نه تنها اقدامی خودجوش و ناگهانی نبوده بلکه یک شرارت تشکیلاتی بوده است.[۱۰]
در ۱ مارس ۱۹۸۸م، سیدوف،[۱۱] رئیس شورای وزیران آذربایجان، در رأس یک هیئت دولتی، وارد سومگائیت شد و به دستور او و گانیفایف، عضو کمیتة مرکزی حزب کمونیست آذربایجان، اموال پراکندة ارمنیان را از خیابانها جمع کردند، زبالههای حاصل از خرابکاریها و آتش افروزیها را از مقابل مجتمعهای مسکونی ارمنیان زدودند و ویرانیهای آپارتمانها و بناهای تاراج شده را به سرعت ترمیم کردند. آنان اجساد قربانیان را از سومگائیت به نقاط دیگر انتقال دادند که مدت ها بعد برخی از آنها در سردخانههای باکو و بقیة شهرهای جمهوری آذربایجان کشف شدند. در ۲۱ مه ۱۹۸۸م، طی نشست عمومی کمیتة مرکزی حزب کمونیست آذربایجان جهانگیر مسلم زاده، دبیر پیشین کمیتة حزبی سومگائیت، به صراحت دولت مرکزی آذربایجان را مسئول وقوع اغتشاشهای خونین سومگائیت دانست و در نشست دفتر کمیتة مرکزی، هنگامی که دربارة مسئولیتهای خود بحث میکردند، دلایل خود را برشمرد و در حقیقت افشاگری کرد.[۱۲]
بنابراین، بدیهی است که حوادث سومگائیت، از قبل برنامهریزی شده بود و مقامهای حکومت آذربایجان میخواستند با نابودی ارمنیان سومگائیت و ایجاد رعب و هراس در دل ارمنیهای جمهوری آذربایجان دست به پاک سازی قومی آنان زنند.[۱۳]
روزنامة زرکالو[۱۴] (آینه)، چاپ باکو در ۲۱ فوریه ۲۰۰۳م، نوشت:
«آذربایجانیها هرگز بابت کشتارها و پاک سازیهای قومی احساس شرم نکردند و به قول الیاس اسماعیل اف، که در زمان کشتار سومگائیت دادستان کل جمهوری آذربایجان بود، مرتکبان جنایتها کارت عضویت مجلس را به دست آوردند و روی صندلیهای مجلس ملی نشستند».[۱۵]
به دنبال واقعة کشتار ارمنیان سومگائیت مجلس اروپا، در ۷ ژوئیة ۱۹۸۸م، قطع نامهای با این مضمون صادر کرد:
ـ منطقة قراباغ کوهستانی، به گواه تاریخ، همواره بخشی از ارمنستان بوده است.
ـ در حال حاضر ۸۰ درصد اهالی آن ارمنی هستند.
ـ منطقة قراباغ در ۱۹۲۳م به جمهوری آذربایجان اضافه شده است.
ـ در فوریة ۱۹۸۸م، ارمنیان قربانی یک کشتار جمعی در شهر آذربایجانی سومگائیت شدهاند. از این رو و با توجه به این شرایط سیاسی، که منجر به کشتار جمعی ارمنیان در سومگائیت و بروز اغتشاش در باکو شد و روز به روز وخیم تر میشود، زندگی برای ارمنیان ساکن جمهوری آذربایجان امری مخاطره آمیز شده است.
بدین وسیله، خشونتها و محدودیتهایی را که علیه ارمنیان صورت گرفته است محکوم میکنیم.
ادامه کشتار ارمنيان در کيروف آباد (گنجه) و نخجوان
سهل انگاري جوامع بين المللي و بي اعتنايي مقام هاي دولتي و قضايي اتحاد جماهير شوروي به کشتار و چپاول ارمنيان سومگائيت موجب شد عاملان آن فاجعه بي شرمانه به تکرار جنايت هاي خود دست زنند.
در ماه مه ۱۹۸۸م، مقامات ارشد حزب کمونيست محلي شهر شوشي ارمنيان بومي را از محل کار و اقامت خود بيرون راندند. در سپتامبر همان سال، ارمني هاي بسياري در خوجالي (قراباغ عليا) کشته و مجروح شدند. در ماه هاي نوامبر و دسامبر ۱۹۸۸م کشتار ارمنيان در سراسر آذربايجان فراگير شد و شهرهاي باکو،کيروف آباد (گنجه)، شماخي، شمخور، مينگچور و نخجوان صحنة قتل و غارت ارمني ها شدند.
در کيروف آباد، يک خانة سالمندان مورد حمله قرار گرفت و دوازده ارمني، که برخي از آنان نيز معلول بودند، به قتل رسيدند.در زمستان ۱۹۸۸م، اهالي بيش از چهل ناحية ارمني نشين در شمال قراباغ عليا ـ شامل خانلر، داشکَسَن، شمخور و کتابک ـ و چهل هزار نفر از ساکنان ارمني شهر کيروف آباد به اجبار خانه و کاشانة خود را ترک کردند.ضرب و شتم، کشتار، غارت و يورش به ارمنيان در ۱۹۸۹م نيز ادامه يافت که در اين مورد نيز برآورد دقيقي از خسارت هاي جاني و مالي در دست نيست. در ماه هاي اوت، سپتامبر و دسامبر ۱۹۸۹م ارمنيان آماج حملات غير منتظرة آذربايجاني ها قرار گرفتند و وادار به ترک باکو شدند.کار به جايي رسيد که بر اساس برخي محاسبات، در ژانوية ۱۹۹۰م، حدود 30 تا 35 هزار ارمني در باکو باقي مانده بودند که بيشتر آنان نيز سالمند و ناتوان بودند و راه گريزي نداشتند و مجبور به تحمل اين وضعيت بودند.
کشتار ارمنيان باکو، ۱۹۹۰م
کشتار ارمنیان باکو به مدت هفت روز ادامه داشت و بیش از چهارصد شهروند ارمنی، شامل زن و کودک و سالمند، به فجیعترین شکلی شکنجه شدند و به قتل رسیدند. در این جنایت، بسیاری از منازل ارمنیان شهر غارت و به آتش کشیده شد.[۱۶] بنا بر اعلام سازمان دیده بان حقوق بشر این قتلعام یک اقدام از پیش طراحی شده بود چراکه مهاجمان پان ترکیست فهرست اسامی و نشانی منازل ارمنیان شهر را در اختیار داشتند. در پی این کشتار، کمیتة فرانسوی سازمان حقوق بشر، هلسینکی، با انتشار نامهای سرگشاده، با اشاره به سلسله کشتارهایی که با رویهای مشابه در باکو و دیگر نقاط جمهوری آذربایجان علیه ارمنیان رخ داده بود، اعلام کرد که این جنایتها اتفاقی نبوده بلکه به صورتی حساب شده و سازمان یافته و به منظور پاک سازی قومی و نژادکشی ارمنیان در این جمهوری به اجرا درآمده است. [۱۷] اعضای حزب جبهة خلق آذربایجان در ۱۳ ژانویة ۱۹۹۰م، تجمعی عظیم را در میدان (لنین) باکو تدارک دیدند. پس از پایان این تجمع و با فرارسیدن شب، تظاهرکنندگان به چند شاخه تقسیم شدند و با شعارهای «باکو بدون ارمنیها» و «درود بر قهرمانان کشتار سومگائیت» شروع به حمله به منازل ارمنیان باکو کردند.[۱۸]
در سه روز اول این واقعه، ۳۹ نفر کشته شدند درحالی که این رقم گویای واقعیت نیست و بنابر گزارش روزنامة ایزوستیا دیلی، شماره ۱۶ (ژانویة ۱۹۹۰م)، تحقیقات قضایی ناقص و سطحی بوده و بخش اعظم خانههای تاراج شدة ارمنیان به شمار نیامده است. ایزوستیا خبر داد که تنها در ۱۶ ژانویه به ۶۴ منزل ارمنی حمله شدهاست و در ۱۸ ژانویه، در خبر بعدی نوشت که در شهر لنینسکی، در حومة باکو، چهار جسد به دست آمده که از فرط سوختگی قابل شناسایی نبودهاند.
اعتبار محمد اف، از اعضای جبهة خلق، در سخنرانی ای در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰م در محل نمایندگی جمهوری آذربایجان در مسکو در مورد این وقایع می گوید: «من شخصاً شاهد چگونگی قتل دو ارمنی بودم. مهاجمان روی آنان بنزین ریختند و آنان را به آتش کشیدند» .[۱۹]
کمیتة رفع تبعیض علیه زنان، وابسته به سازمان ملل متحد، در گزارش خود در ۱۹۹۷م اشاره کرد که طی قتلعام ارمنیان باکو موارد متعددی قتل، شکنجه و تجاوز علیه زنان حامله و کودکان ارمنی در برابر چشمان والدین آنان به دست جنایتکاران جمهوری آذربایجان صورت گرفته است. همچنین، در این گزارش اشاره شده که این عناصر افراطی اقدام به داغ نمودن نشان صلیب بر روی بدن قربانیان ارمنی خود میکردند.[۲۰]
روزنامة سویوز[۲۱] نیز در ۱۹ مه ۱۹۹۰م نوشت:
«شواهد فراوانی وجود دارند که بر ددمنشی مهاجمان، مُهر تأیید می زنند و نشان می دهند که قربانیان چگونه تکهتکه شده اند و در آتش سوختهاند و بقایای اجساد آنان را در زباله دانی ریختهاند. آنان حتی از دریدن شکم زنان باردار ارمنی نیز ابایی نداشتند».[۲۲]
در نهایت، پس از یک هفته قتل و غارت و تجاوز علیه ارمنیان باکو، در ۲۰ ژانویه با ورود نیروهای ارتش شوروی به این شهر وضعیت فوقالعاده اعلام شد اما این امر واکنشی دیر هنگام بود که مانع از کشته شدن جمع کثیری از ارمنیهای باکو و مهاجرت صدها هزار سکنة ارمنی این شهر نشد. تنها حدود دویست تن از ارمنیانی که دورگه بودند یا با آذربایجانیها ازدواج کرده بودند در این شهر باقی ماندند. آنان نیز پس از آغاز عملیات نظامی در قراباغ از اقامتگاه خود اخراج شدند تا با زندانیان جنگی آذربایجانی مبادله شوند.
یکی از ارمنیانی که در پی این قتلعام از باکو مهاجرت کرد گَری گاسپارُف، قهرمان مشهور شطرنج جهان، بود. وی در مصاحبهای با اشاره به این جنایت گفت: «آنچه شما در تلویزیون دیدهاید، در برابر آنچه من عملاً شاهد آن بودهام، ناچیز است».[۲۳]
مجلس اروپا در ۱۷ ژانویة ۱۹۹۰م با صدور قطعنامهای از کمیتة وزرای خارجة اروپا و شورای اروپا خواست تا اقدامهای لازم را برای کمک به ارمنیان ساکن در شوروی به عمل آورند. همچنین، در ۱۸ ژانویه نامة جمعی از اعضای مجلس سنای آمریکا خطاب به رهبر شوروی در اعتراض به کشتار ارمنیان در باکو منتشر شد.
از سوی دیگر، روزنامة نیویورک تایمز، در ۲۸ ژوئیة ۱۹۹۰م، نامة سرگشادة بیش از ۱۵۰ تن از دانشمندان و فعالان حقوق بشر جهان را منتشر کرد که در آن قتلعام ارمنیان در باکو اقدامی نژادپرستانه نامیده شده بود.[۲۴]
در ۲۹ مارس ۱۹۹۰م، در جلسة غیر علنی شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی، که برای بررسی حوادث باکو برگزار شد، نمایندگان جمهوری آذربایجان خواهان تشکیل کمیسیونی برای بررسی مسائل مربوط به ورود ارتش شوروی به باکو شدند اما در پی اظهارات مقامهای عالی رتبة شوروی دربارة جزئیات قتلعام ارمنیان در این شهر مقامهای جمهوری آذربایجان از پیگیری خواستة خود «به دلیل ترس از افشای بیشتر جنایتها» منصرف شدند و به این ترتیب، عملاً پیگیری عاملان این جنایت از سوی حکومت شوروی مسکوت گذاشته شد.[۲۵]
ايساک يونانسيان
منبع: فصلنامه پیمان،شماره ۷۳
:منابع
"Garry Kasparov, a former World Chess Champion", Gordon Boulevard (2 December 2008)
Mark R Beissinger, Nationalist Mobilization and the Collapse of the Soviet State. (Cambridge: Cambridge University Press, 2002), p. 300
"Nationalism at Its Nastiest", The New York Times (January 19, 1990)
Novaya Zhizn (1990), N 5(14)
Robert Kushen; Human Rights Watch (Organization); Inter-Republic Memorial Society; Conflict in the Soviet Union: Black January in Azerbaidzhan (Human Rights Watch, 1991)
soyuz (19 May 1990)
Thomas de Waal, Black Garden: Armenia and Azerbaijan Through Peace and War (UK: NYU Press, 2003), p. 38-39 Zerkalo (21 feb. 2003)
Этнический состав Азербайджана (по переписи 1999 года)
www.un.org/esa/gopher-data/ga/cedaw/17/country/Armenia/C-ARM1C1.EN
www.nkrusa.org/nk_conflict/ethnic_cleansing_campaigns.shtml#sumgaitizvestia.ru (20 Agust 1990)
[2] آمار رسمي کشته شدگان 32-53 نفر بوده اما بسياري از ناظران معتقدند که دست کم پانصد نفر کشته شدند.
[3] منظور کشتار ارمنيان باکو توسط تاتارهاي قفقاز به تحريک حاکمان روسي باکو و نظاميان وابسته به ترکيه است. براي کسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه ر.ک: ايساک يونانسيان، «درگيري ارمني ـ تاتاري و کشتارهاي ارمنيان باکو (۱۹۰۵ـ۱۹۰۶م)»، که در همين شماره از فصلنامة پيمان(ص 82 ـ 93) به چاپ رسيده است.
[5] ايزوستيا ديلي (20 اوت 1988) (izvestia.ru)
[7] George Soros رئیس هیئت مدیرة بنیاد سوروس و موسسة جامعة باز (Soros Foundation & Open Society Institute - OSI)
[8] ژورنال مسکو زمانیا، ش ۶ (۱۹۸۹م)
[9] www.nkrusa.org/nk_conflict/ethnic_cleansing_campaigns.shtml#sumgaitizvestia.ru
[10] de Waal, ibid. , p. 35
[11] J. Seyidov
[12] Mark R. Beissinger, Nationalist Mobilization and the Collapse of the Soviet State (Cambridge: Cambridge University Press, 2002), p. 300
[13] de Waal, ibid., p. 33 - 35
[14] Zerkalo
[15] Zerkalo (21 feb. 2003)
[16] de Waal, ibid., p. 90
[17] Robert Kushen; Human Rights Watch (Organization); Inter-Republic Memorial Society; Conflict in the Soviet Union: Black January in Azerbaidzhan (Human Rights Watch, 1991)
[18] Cox and Eibner. Ethnic Cleansing in Progress: War in Nagorno Karabakh (Zurich: Institute for Religious Minorities in the Islamic World, 1993)
[19] Novaya Zhizn (1990), N 5 (14)
[20] www.un.org/esa/gopher-data/ga/cedaw/17/country/Armenia/C-ARM1C1.EN
[21] soyuz
[22] soyuz (19 May 1990)
[23] "Garry Kasparov, a former World Chess Champion", Gordon Boulevard (2 Dec 2008)
[24] "Nationalism at Its Nastiest" , The New York Times (January 19, 1990)
[25] Этнический состав Азербайджана (по переписи 1999 года)