به نقل از سایت: www.imna.ir
آرمناك پطروسيان گلر ۴۱ ساله و بيحاشيه ارمنستاني، نزديك به يك دهه در سپاهان و ذوبآهن خوش درخشيد. دروازهباني با خروجهاي كمنظير كه هم آبيها حسرت داشتنش را ميخوردند و هم قرمزها چند مرتبه خواستند او را به تهران بكشانند كه موفق هم نشدند. آرمناك با سپاهان قهرمان فوتبال ايران شد و در حالي كه ميتوانست پس از دوران قهرمانياش يك مربي موفق لقب بگيرد از ورزش كناره گرفت.
به گزارش ايمنا، روزنامه گل مصاحبهاي با اين مقدمه در شماره روز هشتم آذر به چاپ رسانده است كه ميخوانيد: آرمناك با سپاهان قهرمان فوتبال ايران شد و در حالي كه مي توانست پس از دوران قهرمانياش يك مربي موفق لقب بگيرند از ورزش كناره گرفت. پطروسيان را كمي آن طرف تر از خانه اش در رستوران تشاير ايروان به دام انداختيم تا پس از شش سال با يك رسانه ايراني گفتگويي انجام دهد. اين بيزينس من موفق ارمني از روزهاي بدون فوتبالش حرف زد و البته از خاطراتي كه آرام آرام در حال فراموشي است.
چند سالي هست كه خبري از تو نيست.
بله، شش سالي هست كه از فوتبال ايران خارج شدم. طي اين مدت هم تا توانستهام از فوتبال دوري كردم(باخنده).
چرا؟ خيليها توقع داشتند گلر خوبي مثل آرمناك پس از اتمام دوران بازيگرياش روي به مربيگري بياورد.
اما من پس از ۲۴سال حضور در فوتبال ترجيح دادم به زندگيام بپردازم. فوتبال براي من يك عشق نبود بلكه شغل بود. شايد خيليها بگويند زندگي و فوتبالشان به يكديگر گره خورده اما در مورد من اين نكته صدق نميكند. خيلي واضح بگويم من از ۱۲سالگي تا ۳۶سالگي صبحها بلند ميشدم صبحانه ميخوردم و ميرفتم سر كارم. غروب هم برميگشتم خانه. اينكه فوتبال در خونم بود و بدون آن ميمردم فقط يك داستان بود. ۲۴سال دنبال توپ دويدم. ديگر بس بود.
ميداني دستمزدها در فوتبال ايران قابل مقايسه با زمان شما نيست. حالا خيلي از بازيكنان دستمزدهاي ميلياردي ميگيرند.
به نظرم همان موقع هم تيمهايي مثل سپاهان، ذوبآهن، فولاد خوزستان و استيلآذين دستمزد خوبي ميدادند. همانوقت هم ميتوانستي با دستمزدت خريدهاي خوبي انجام دهي.
اما يكي از انگيزهها براي حضور در تيمهاي سرخابي رسيدن به تيمملي بود.
باور كنيد همان زمان هم ميشد با انجام بازي خوب از شهرستان به تيمملي برسي.
كيفيت فعلي فوتبال ايران را زير نظر داري؟
نه، فقط چند دقيقه حقيقي را مقابل آرژانتين ديدم.
به اعتقاد برخی مهدي رحمتي در عين شايستگي تيمملي را از دست داده است.
من نميدانم مهدي رحمتي الان بازي ميكند يا خير اما زمان ما يكي از بهترينها بود. قطعاً امروز از قبل پختهتر شده است.
مهدي وقتي توي چشم بود اين انتقاد به او ميشد كه خروجهايش كم است.
هميشه انتقاد مال بازيكني است كه به چشم ميآيد. بازيكن وقتي توي استقلال و پرسپوليس است نكات منفياش بيشتر به چشم ميآيد. رحمتي اگر خروجهايش بد بود چرا سالهاست انتخاب اول مربيان باشگاهي و تيمملي است؟ من اين را قبول ندارم. قبل از او درباره ابراهيم ميرزاپور هم حرف زياد بود. ديديد كه چندين و چند سال در تيمملي بازي كرد و بهطور كلي بد نبود. بگذاريد راجع به رحمتي حرفم را جور ديگري كامل كنم.
بفرماييد.
آقا، اگر رحمتي خوب نيست پس چرا ميگذاريدش درون دروازه؟ خب يكي را بگذاريد كه بهتر است. ميخواهم بگويم با حرف زدن نميتوان به نتيجه رسيد يا هميشه حق با كسي نيست كه فقط حرف ميزند. بايد در مورد رحمتي عدالت را رعايت كرد. مهدي پنالتيگير خوبي است. وقتي پنالتي ميگيرد فقط ميگويند گرفت، وظيفهاش بود اما اگر يك خروج اشتباه داشته باشد صدمرتبه آن را در جاهاي مختلف مطرح ميكنند. بايد همه چيز را با هم ديد. بزرگترين دروازهبانهاي دنيا هم اشتباه دارند. چه در خروج و چه در ساير بخشها. متاسفانه در حق گلرها هميشه ظلم ميشود.
چرا؟
خب مهاجمان در هر بازي چند موقعيت خراب ميكنند. چرا در مورد تكتك آنها نمينويسند؟ هركدام از آن توپها ميتواند سرنوشت بازي را تغيير دهد. درست مثل اشتباهي كه يك گلر انجام ميدهد. بايد انصاف داشت. روزنامهها نبايد فقط به فكر اين باشند كه صفحاتشان را پر كنند. بايد دنبال مطالبي رفت كه به درد فوتبال بخورد.
گلهایی كه خوردي را يادت مانده؟
(ميخندد) پير شدهام چيزي يادم نمانده است. هيچوقت دنبال اين نبودم كه به عقب برگردم و ببينم چه اتفاقي افتاده است اما بردهاي خوبمان را گاهي اوقات به ذهن ميآورم.
كدام پيروزي را از ياد نبردهاي؟
ديداري كه با پرسپوليس در تهران مساوي كرديم. در ورزشگاه تختي بازي مساوي شد و همان مساوي باعث شد سپاهان سه هفته مانده به پايان ليگ قهرمان شود. آن تساوي از برد هم شيرينتر بود. اين اولين قهرماني سپاهان بود. كسي باور نميكرد سه هفته مانده به پايان ليگ قهرمان شويم.
خاطرت هست مهاجمان پرسپوليس در آن بازي چه كساني بودند؟
نه، پير شدهام (باخنده) ۱۰، ۱۲سال گذشته است.
چه چيزي از فوتبال برايت باقي مانده؟
من يك عمر فوتبال بازي كردم، حدود ۲۴، ۲۵سال. خاطرم هست ۱۲سال مداوم فقط در ايران بازي كردم. بدون مصدوميت، بدون تعويض. به من حق بدهيد ديگر نخواهم حتي به فوتبال فكر كنم.
بعد از فوتبال سراغ چه كاري رفتي؟
بگذاريد پيش خودم بماند. وقتي فوتبالت تمام شد ۴۰ساله هستي. جوان هم كه نيستي بروي كاري را ياد بگيري.
ميخواهي به چه نتيجهاي برسي؟
(باخنده) لو نميدهم چه كاري انجام ميدهم اما شكر، اوضاع خوب است و راضيام. كاري كه با آن يك لقمه نان حلال دربياورم.
اما شنيدهايم خيلي بيشتر از يك لقمه است و اوضاعت حسابي روبهراه شده.
(بيشتر ميخندد) خب من از زماني كه فوتبال بازي ميكردم درآمدم را متمركز كردم تا در آينده به دردم بخورد. خدا را شكر اين اتفاق افتاده است.
پولهايي كه درميآوردي را چهكار ميكردي؟
سرمايهگذاري.
خب يك سرنخهايي پيدا ميشود آرامآرام.
نميتوانيد برسيد.(ميخندد) من كسي نبودم كه پولم را دست كسي بدهم. خودم سرمايهگذاري ميكردم يكجاهايي هم پولم توي آب رفته! و يك جاهايي خوب بوده است. خلاصه حسابي باتجربه شدم. زندگي بالا و پايين دارد.
چند تا فرزند داري؟
دو دختر دارم. ليليت ۲۱ساله است كه اهل ورزش نيست و سال آخر دانشگاه در رشته اقتصاد بينالملل. دومي كارنيه است كه البته مثل دختر بزرگم چندان دنبال ورزش نيست و بيشتر به درسش اهميت ميدهد. راستي دختر كوچكم متولد اصفهان است.
دربي تهران را ديدي؟
نه.
پرسپوليس ۲ بر يك پيروز شد.
فوتبال است ديگر. نميتوان پيشبيني كرد چه تيمي در آن موفق ميشود.
هيچوقت حسرت نخوردي كه در دربيهاي تهران حضور نداشتي؟
(با همان لحن هميشگي) حسرت؟ چرا؟ هيچوقت حسرت نخوردم. حتي يك لحظه. شما بگو براي چه بايد حسرت ميخوردم؟ مگر در استقلال و پرسپوليس چه خبر است؟ باور كنيد آخرش نفهميدم چرا براي همه مهم بود كه در اين دو تيم بازي كنند. همان موقع هم خيلي از من ميپرسيدند كه چرا به استقلال يا پرسپوليس نميروي؟ باور كنيد درك نكردم و نميكنم چرا اين مساله مهم است؟
طبيعي است. براي شهرت و قرار گرفتن پشت بزرگترين ويترين فوتبال ايران و حتي آسيا.
اگر بازيكن خوبي باشي هرجا كه باشي مردم ميفهمند و دوستت دارند.
مثل خودت؟
نميخواهم من را مثال بزنيد. آرمناك مدتي فوتبال بازي كرد و رفت دنبال زندگياش. روي صحبتم با جواناني است كه آينده متعلق به آنهاست. چه فايدهاي دارد پيراهن پرسپوليس را بپوشي اما روي نيمكت بنشيني و بازي نكني؟ چه فايده كه اسمت روي صفحه روزنامهها باشد؟ خوب كه باشي در تيم آخر جدول هم به چشم ميآيي.
زمان شما تيمهاي شهرستاني كمتر به چشم ميآمدند.
همان زمان ما هم با قهرماني سپاهان شرايط فرق كرد و داشت بهتر ميشد. سال ۷۵ كه آمدم به فوتبال ايران همه دوست داشتند در استقلال يا پرسپوليس بازي كنند. آرامآرام شرايط فرق كرد. سپاهان كه قهرمان شد اوضاع متفاوت شد.
خيليها دوست داشتند مورد توجه قرار بگيرند اما تو...
ببينيد من در فوتبال شما ۱۲سال حضور داشتم. ديگر همه چيزش را درك كرده بودم. يك روز كه مقابل حريفي مثل پرسپوليس خوب كار ميكردم تشويق ميشدم هفته بعد كه مقابل همين تيم بازي داشتيم از پرسپوليسيها فحش ميخوردم(باخنده).
بحث حضورم در تيمملي ايران زماني مطرح شد. جدي هم بود اما علنا امكانپذير نبود. من براي تيمملي ارمنستان بازي كرده بودم و طبق قوانين فيفا نميشد براي تيمملي كشور ديگري بازي كنم. هميشه اولش يك شوخي عامل يك بحث جدي ميشود. خلاصه اولش اين داستان هم با يك شوخي آغاز شد اما در نهايت گفتم ايران را مثل كشورم دوست دارم. بچههايم اينجا بزرگ شدهاند و زبان فارسي ياد گرفتهاند. با اين حال مليتم را عوض نميكنم. هرچند كه عوض كردن مليتم هم باعث نميشد مشكل فيفا حل شود.
جامجهاني را دنبال ميكردي؟
نه، خيلي كم، اگر از كنار تلويزيون رد ميشدم.
واقعا؟
بله! وقتي ميگويم ديگر به فوتبال اهميت نميدهم حرفم را باور كنيد.
پس بازيهاي ايران را هم نديدي؟
چند دقيقه از بازي ايران مقابل آرژانتين را ديدم. حيف شد.
اگر پنالتي روي اشكان دژآگه ديده شده بود؟
ميدانيد اين اگرها در خاطرهها نميماند. بايد بازي را ميبرديد يا حداقل مساوي ميكرديد. سالها كه بگذرد فقط ميگويند ايران به آرژانتين و مسي باخت. با«شايد» و«اگر» تاريخ را نمينويسند. گفتم كه حيف شد.
گلر ايران روي گل مسي مقصر بود؟
گل را ديدم. اسم گلرتان چه بود؟
عليرضا حقيقي.
بله! نميتوانست كار خاصي روي آن ضربه انجام دهد. بايد قبل از اقدام مسي براي ضربه زدن جلويش را ميگرفتند.
زماني كه فوتبال بازي ميكردي بازيها را از تلويزيون دنبال ميكردي؟
باور كنيد همان زمان هم سعي ميكردم بازيها را دوباره نبينم چون حرص ميخورم. بازي كه تمام شد نميتوان كاري كرد. حرص خوردنم را كسي نميديد.
به چه نكاتي توجه ميكردي؟
ميخواستم ببينم مثلا در فلان موقعيت ۵۰-۵۰ اشتباه كردم يا كارم درست بود.
آن زمان ۹۰ را نگاه ميكردي؟
بله، بيدار كه بودم نگاه ميكردم. ميخواستم ببينم نقد كارشناسان چيست و البته سعي داشتم كار خودم را روي صحنهها ببينم. يكبار هم مهمان برنامه۹۰ شدم.
ميگفتند هركسي به برنامه۹۰ برود دچار افت ميشود؟
(باخنده) واقعا؟ براي من كه اين اتفاق نيفتاد. ۹۰ را بيشتر نگاه ميكردم تا شك و ترديدم در مورد تصميمهايي كه در جريان بازي داشتم به يقين تبديل شود.
در ايران با چند مربي كار كردي؟
بشمارم؟
بله.
رسول كربكندي، ابراهيمزاده، مهدي مناجاتي، كاظمي، استانكو، تابارز، بوناچيچ و...
مربي آخرت چه كسي بود؟
آقارسول در شهرداري بندرعباس. من زمان رسول كربكندي به فوتبال ايران آمدم و با او هم رفتم. سال آخر به خاطر آقارسول رفتم شهرداري.
با منصور ابراهيمزاده هم زياد بودي؟
بله، دوره اول حضورم در سپاهان مربي بود. بعد كه رفتم ذوبآهن دوباره با هم بوديم. وقتي برگشتم سپاهان هم ايشان كمك لوكا بوناچيچ بود. به همين دليل مدت زيادي را كنار هم كار كرديم.
منصور ابراهيمزاده با ذوبآهن نايبقهرمان آسيا شد. اما در راهآهن چندان موفق نبود. اين فصل هم با پيكان خوب نتيجه نگرفت و نيمفصل جدا شد.
فوتبال وزنهبرداري نيست كه بگويي فلاني اين وزنه را فلان جا برداشته و حالا ميخواهد دوباره آن را بلند كند. ركوردي در كار نيست. هر تيمي ۲۵بازيكن دارد، با يك كادر فني و ۱۰، ۲۰نفر گروه پشتيباني و كارمند باشگاه. بايد با همه آنها ارتباطي برقرار كني كه نتيجه بگيري. همه چيز بايد دست به دست هم بدهد. بايد ارتباطت با همه خوب باشد. نكته مهم ديگر بازيكنان هستند.
چطور؟
رفتار يك مربي با بازيكني كه در تهران بازي ميكند با بازيكني كه در شهرستان حضور دارد بايد خيلي فرق كند. مربي در شهرستان حرفي را ميزند قبول ميكنند اما در تيم تهراني بايد ادبيات ديگري داشته باشد و جنس حرفش فرق كند تا مورد پذيرش واقع شود.
و نتيجه نگرفتن ابراهيمزاده در تهران؟
براي موفقيت در فوتبال پايتخت نياز به زمان دارد. ماشاءا... در فوتبال ايران باندبازي زياد است و اين چيزي نيست كه من فقط آن را بگويم. ابراهيمزاده موفق نبود چون نميتواند وارد باند شود. خيلي واضح است هر مربي كه آمد و توانست اين جماعت را در دستانش بگيرد موفق ميشود و هركسي نتوانست نه! اين را فقط در مورد منصور ابراهيمزاده نميگويم يك اصل كلي است. پرسپوليس را مثال ميزنم. زماني پروين ميآمد همه چيز را دستش ميگرفت همه چيز خوب بود تا ول ميكرد و ميرفت پرسپوليس از صدر جدول به رتبه هشتم تنزل پيدا ميكرد. خلاصه تيمي كه بخواهد قهرمان شود فقط با اهرم فني نميتواند به هدفش برسد.
ميخواهي بگويي پروين در پرسپوليس باندباز بود كه نتيجه ميگرفت؟
نه، در استقلال هم امير قلعهنويي خوب نتيجه ميگرفت. به فصل جاري اشاره نميكنم. اينها در استقلال و پرسپوليس بزرگ شدهاند و جنس مشكلات را ميدانند. تيمهاي بزرگ مشكلات بزرگ دارند. بايد بتواني آنها را جمع كني. اول جمع كردن حاشيهها بعد مسايل فني.
چند مرتبه مقابل احمدرضا عابدزاده بازي كردي؟
خاطرم نيست. به نظرم پنج، شش مرتبه.
چه چيزي از آن ديدارها در ذهنت باقي مانده؟
هروقت كه مقابلش بازي ميكرديم لئون (استپانيان) گل ميزد. شوتهاي لئون حرف نداشت. هر دفعه هم گل قشنگ ميزد. نه از آن گلهاي اتفاقي كه زيبا نيستند. شوتهايي كه ميرفت به سهكنج دروازه و عابدزاده فقط ميايستاد و نگاهشان ميكرد.
با عابدزاده ديالوگ خاصي داشتي؟
حرف زياد ميزديم اما كركري نداشتيم. سلام و احوالپرسي بود.
هميشه رقبا احترام آرمناك پطروسيان را حفظ ميكردند.
چون سرم به كار خودم بود و احترام ديگران را حفظ ميكردم.
در اين چند سال با هيچ رسانهاي حرف نزدي؟
نه، همان زمان كه فوتبال بازي ميكردم هم چندان اهل حرف زدن نبودم. در فوتبال ميخواهي پيشرفت كني بايد از حاشيه دوري كني. البته انگار در سالهاي اخير شرايط فرق كرده و آنهايي بيشتر ديده ميشوند كه در حاشيه باشند. متاسفانه الان طوري شده كه حركات خوب بازيكنان به چشم نميآيد چون نرمال است اما مثلا اگر يك حركت غيرعادي انجام دهد همه به او توجه ميكنند.
زمان شما عملكرد رسانهها بهتر بود؟
آن زمان ۱۶ تا روزنامه ورزشي بود اما سايتها و خبرگزاريها كم بودند. متاسفانه بازيكني كه از نظر فني توانايي ندارد بايد به نحوي با ايجاد حاشيه به چشم بيايد و در اين راه رسانهها خواسته يا ناخواسته كمكش ميكنند. اينطوري به جاي كمك به فوتبال از كيفيت آن كاسته ميشود. در زمين فوتبال هم اين حواشي كمكي به فوتباليست نميكند. به زبان ديگر توقعات از كسي بالا رفته كه بيجهت بزرگ شده است. وسط زمين ديگر از رسانه خبري نيست كه به دردت بخورد و دايم برايت بنويسد تا تو را به جلو هل دهد.
تو هيچ وقت تلاش نكردي ارتباطت با رسانهها زياد باشد؟
نه! دليل هم داشت. ميديدم خيليها به فكر دلالي هستند. من نيازي نداشتم. بازيكني خوب نبود وقتي بازي نميكرد مينوشتند اگر فلاني بود تيمش برنده ميشد. من از شرايط فعلي خبر ندارم اما آن سالها برخي از خبرنگاران دلالي ميكردند.
تو گرفتار چنين ارتباطهايي نشدي؟
نه، چرا بايد ميشدم؟ هر وقت خواستم قرارداد ببندم رفتم و نشستم روبهروي مديرعامل و قرارداد بستم. بازيكني كه به كيفيت كارش ايمان دارند روي زمين نميماند و نيازي ندارد كسي برايش تبليغ كند.
هيچوقت از استقلال پيشنهاد نداشتي؟
نه، حتي يكبار. حرف زده ميشد اما در عمل اتفاقي نميافتاد.
از پرسپوليس چطور؟
چندبار پيشنهاد دادند. حتي يكبار تا پاي قرارداد هم پيش رفتيم اما تصميمم عوض شد.
با چه كسي صحبت كردي؟
با علي پروين. به نظرم در نمايشگاهش بود.
چه شد كه پرسپوليسي نشدي؟
بحث رنگ و تيم و شهرت نبود. بايد شرايط آنها را ميسنجيدم. ديدم آنطوري كه ميخواهم نيست، به همين دليل قراردادي امضا نشد. براي من پيشنهاد پرسپوليس و علي پروين شرايط ويژه نداشت. من كه تشنه بازي در اين تيم نبودم. پيشنهادشان از نظر من فقط جنبه كار در تيمي جديد را داشت كه از نظرم جالب نبود.
با سپاهان كه قهرمان شدي ناگهان سر از ذوبآهن درآوردي، چرا؟
مشكلاتي پيش آمد كه تصميم گرفتم بروم ذوبآهن. نه اينكه خيلي پول ميداد اما بد هم نبود. مهمتر اين بود كه خانوادهام در اصفهان راحت بودند. بچههايم مدرسه ميرفتند. خيلي وقتها بايد بهترين تصميم را بگيري. همه چيز پول نيست.
لئون استپانيان هم مثل تو هيچوقت وسوسه نشد كه به استقلال يا پرسپوليس برود.
همينطور است. اصلا لئون بود كه باعث شد به فوتبال ايران آمدم. دروازهبان ميخواستند و لئون مرا پيشنهاد داد.
چه كسي سرمربي بود؟
رسول كربكندي. سه سال كربكندي بود و البته منصور ابراهيمزاده. من هنوز هم با آقارسول در ارتباط هستم.
پس ميداني نتوانست فصل قبل با ذوبآهن نتيجه بگيرد و خيلي اذيت شد؟
فوتبال ايران همين است. مگر بهتر و بالاتر از پروين داشتيد؟ هم در دوران بازيگري عالي بود و هم با تيمملي قهرمان آسيا شد. چه بلايي سرش آمد؟ امروز ببري برايت دست ميزنند و فردا كه ببازي دريوري ميگويند. فوتبال است ديگر. چه ميشود كرد؟
براي تيمملي ارمنستان چند سال بازي كردي؟
من وقتي به سپاهان آمدم چهار، پنج سالي بود كه براي تيمملي ارمنستان بازي ميكردم. هميشه دروازهبان اول نبودم اما خيلي وقتها شانس بازي داشتم.
بازيهاي تيمملي را دنبال ميكني؟
نه خيلي كم.
مثلا آخرين بازي برابر پرتغال كه يك بر صفر به گل رونالدو باختيد را ديدي؟
نه! مشغول انجام كارهايم بودم اما هر چند دقيقه كه سروصدايي ميشد ميآمدم كنار تلويزيون ببينم چه موقعيتي ايجاد شده كه توجه اهل خانه را جلب كرده!
كسي نميپرسد چرا آرمناك پطروسيان حتي فوتبال را از صفحه تلويزيون دنبال نميكند؟
چرا دوستانم دايم ميپرسند. اما من ترجيح ميدهم از اين فضا دور باشم.
يعني واقعا هيچ حسي به فوتبال نداري؟
چرا، نگاه ميكنم حرص ميخورم. پس بهتر است اين كار را نكنم (باخنده).
حساسترين بازي تيمملي ارمنستان زمان تو كدام ديدار بود؟
سال۹۴ با تيمملي به آمريكا رفته بودم. قبل از جامجهاني. مقابل تيمملي آرژانتين قرار گرفتيم كه تمام ستارههاي آن زمانش را داشت.
پس جلوي مارادونا هم بازي كردي؟
بله، درون دروازه ايستاده بودم. تجربه خوبي بود. در نهايت بازي يك-يك تمام شد. ارمنستان نمايش خوبي داشت.
چه كسي گل آرژانتين را زد؟
كانيگيا. روي يك صحنه مدافعانمان اشتباه كردند و در شلوغي جلوي دروازه ضربهاش را زد.