گستاخی بی سابقه و حدناشناسی کنسول ترکیه در ارومیه: ایران یاد و خاطره عساکر متجاوز عثمانی را گرامی بدارد!
به تقل از سایت www.azariha.org
با خروج سرکنسول سابق ترکیه در ارومیه که جوانی 23 ساله و بی تجربه بود، هفته گذشته مهمت بولوت به عنوان سرکنسول جدید ترکیه در ارومیه معرفی شد. البته ایشان این بار با خرده فرمایش های زیادی وارد جلسه خوش آمد گویی شد که در سکوت مقامات ایرانی به ویژه استاندار آذربایجان غربی (وحید جلال زاده) و گاه همراهی وی، به مرز بی ادبی و گستاخی نیز رسید.
وی در دیدار با استاندار آذربایجان غربی مطالب جالبی بیان داشت که فعلاً دقیقاً معلوم نیست که باید آن را به حساب بی تجربگی این دیپلمات ترک گذاشت و یا به حساب تغییر رویه سیاست های فرهنگی ترکیه در ایران.
دو محور مهم اظهارات او در خصوص پیشنهاد تاسیس رشته زبان و ادبیات ترکی استانبولی در دانشگاه ارومیه و دیگری گرامیداشت یاد و خاطره 823 سرباز عثمانی و ساماندهی مدفن آنها در روستای چیچک سلماس بود.
سربازان عثمانی در اثنای جنگ جهانی اول و ضمن جنگ با روسیه در جبهه های قفقاز به غرب ایران نیز تجاوز کرده و فجایع زیادی را به بار آوردند. در واقع سرریز تحولات مهمی که در اواخر دوران امپراتوری عثمانی رخ می داد دامن گیر ایران شد. از آن جمله می توان به ورود هزاران تن از آشوری های تبعه عثمانی (جیلوها) که احتمالاً تحت تاثیر وحشت از قتل عام ارامنه به ایران فرار کرده بودند، یاد کرد. این قبایل در برابر چشمان عساکر عثمانی که در آن دوره در آذربایجان غربی حضور داشتند، و با تحریک میسیونرهای فرانسوی، انگلیسی و قوای روس به غارت و کشتارهای وسیعی دست زدند.
در واقع عثمانی با کشاندن بی مورد پای ایران به مناقشات و منازعات بین المللی خود و تمرکز نیروی نظامی در منطقه دادن بهانه لازم برای نقش بیطرفی و تداوم اشغال ایران توسط روس ها و انگلیسی ها را فراهم آورد.
از مظالم دیگری که دولت عثمانی در حق مردم ایران و آذربایجان روا داشت می توان به نقش داشتن در مرگ و میر هزاران آذربایجانی در قحطی بزرگ، جلوگیری نکردن از قتل و غارت مردم منطقه توسط اتباع خود و حمایت سیاسی-نظامی از یاغیانی چون اسماعیل آقا سیمکو اشاره نمود.
سرکنسول جدید ترکیه در تلاش پیشبرد اهداف و مقاصدی برآمده است که قوای اشغالگر عثمانی و تشکیلات مخصوصه از تحقق آن در سال های اشغال آذربایجان (جنگ اول جهانی) بازماند. رویارویی با هویت ایرانی آذربایجان که اینک تحت مضامین و عناوینی چون تاسیس رشته زبان ترکی استانبولی نیز از آن سخن گفته می شود، از جمله اهداف اساسی عثمانی ها در آخرین تجاوز نظامی خود به ایران در مراحل پایانی جنگ بود. سعی و تلاشی که در درجه اول با مقاومت و پایمردی مردم آذربایجان از جمله شادروان شیخ محمد خیابانی و دیگر یاران او به ثمر ننشست.
نباید فراموش کرد که میرزا صادق مجتهد تبریزی از علمای طراز اول تبریز در اواخر جنگ جهانی اول برای مردم آواره ارمنی که از قفقاز و عثمانی به ایران پناه آورده بودند، از بازاریان اعانه جمع کرد، شیخ محمد خیابانی دست رد به سینه قوای قفقاز و عثمانی برای اتحاد در برابر ارامنه زد و امام جمعه وقت تبریز دقیقاً به خاطر ایستادگی در برابر چنین زیاده خواهی هایی در زمان شیخ محمد خیابانی به دست نیروهای افراطی وابسته به عثمانی یا قفقازی ترور شد. در واقع ایرانی ها و نخبگان آذربایجان تلاش داشتند که مصائب ناشی از مشکلات داخلی عثمانی به ایران سرایت نکند و برعکس عثمانی ها تلاش داشتند ایران را در اشتباهات و مصائب خود شریک سازند.
اما سرکنسول ترکیه و اجزای محلی این حوزه تصور می کنند که ایرانیان تاریخ خود را فراموش کرده اند و از لزوم گرامیداشت یاد و خاطره آن گروه از سربازان عثمانی سخن می رانند که در آن دوره به ادعای آن برای کمک به مردم ایران در برابر ظلم و ستم ارامنه و آسوری ها در حوالی سلماس و دیگر نقاط کشته شده بودند.
آیا جای آن نیست که از ایشان پرسیده شود که اصولاً عساکر عثمانی در قلمرو ایران چه می کردند و چرا کشته شدند که امروز نیازی به گرامیداشت خاطره آنها یا سامان دهی مدفن شان احساس شود؟
مگر نه آن که با رویارویی قدرت های اروپایی در آستانه جنگ اول جهانی و اعلام بیطرفی ایران در این مناقشه حتی احتمال خروج نیروهای روس از خاک ایران فراهم شده بود و تنها با تحرکات قوای عثمانی در مرزهای غربی این امید به حفظ بیطرفی و خروج قوای بیگانه کاملا بر باد رفت؟ و ایران به صحنه رویارویی موحشی تبدیل شد که حوادث ارومیه و سلماس تنها پرده ای از این نمایش بود؟
جا دارد کنسول ترکیه در مورد علل و زمینه های توسعه جنگ به خاک ایران به ویژه در آذربایجان که در این سالها و دقیقاً به همین دلیل به خاک سیاه نشانده شد نیز توضیحاتی ارائه کرده و از دولت متبوع خود بخواهد در این زمینه از ملت ایران عذرخواهی شود.