روزنامه فایننشیال تایمز اخیراً مقاله ای از «نورمن استون» تحت عنوان «مزاحمت روسیه برای انگلستان مانع از تشکیل ارمنستان و یونان بزرگ شد» منتشر کرده است که در ذیل خلاصه ای از این مقاله تقدیم شما خوانندگان می شود.
در سال 1833م، قوای روسیه مانع از فتح استانبول توسط قشون سوریه ای-مصری شد، و هنگامی که در سال 1920م، امپراتوری عثمانی فروپاشید و بریتانیایی ها دست کمک به سوی ارمنیان و یونانیان دراز کردند، باز این روسیه بود که به کمک ترکیه شتافت. حال پرسش این است که آیا ترکیه بدون کمک مسکو می توانست از آن مهلکه جان سالم بدر برده و از فروپاشی نهایی نجات یابد؟
در میدان تقسیم استانبول چهار مجسمه معروف موجود است، که معروفترین آن مجسمه مصطفی کمال آتاتورک بنیان گذار ترکیه نوین است. اما عجیبترین مجسمه در بین چهار مجسمه موجود، پیکر «سیمون آرالوف» اولین سفیر اتحاد جماهیر شوروی در ترکیه می باشد که مدتها با ملی گرایان ترک در ارتباط و همکاری نزدیک بوده است. واین ملی گرایان ترک بودند که در سال 1919م، با برقراری ارتباط با روسیه سعی کردند مانع از تحقق برنامه های نیروهای غربی و متفقین در آناتولی شرقی (ارمنستان غربی) شوند.
در تابستان 1920م، نمایندگان سلطان محمد چهارم، آخرین سلطان عثمانی «عهد نامة سِور» را که مفادش دلالت بر تأسیس ارمنستان بزرگ، یونان بزرگ و کردستان بزرگ بود به امضاء رساندند، که در صورت اجرای مفاد این عهد نامه عملاً کشوری به نام ترکیه وجود نمی داشت. پس از امضاء عهد نامه سِور، اعتراضات ملی گرایان ترک آغاز و در همان زمان فرستاده عالی عثمانی به نام «علی فواد پاشا» با «گِوُرگی چیچرین» کمیساریای عالی وزارت امور خارجه دیدار و گفتگو کرد. تصمیمات این دیدار چنین بود:
اتحاد جماهیر شوروی، می بایست مسئله ارمنستان بزرگ را به فراموشی بسپارد. و در مقابل ترکیه، از جمهوری آذربایجان چشم پوشی می کرد. علاوه بر آن شوروی مقداری پول و اسلحه در اختیار ترکیه قرار داد که باعث پیروزی ترکیه در مقابل دشمنانش گردید.
هم شوروی و هم ترکیه دید مثبتی نسبت به غرب نداشتند و جهت بقاء، چاره را در همکاری فی مابین می دیدند. تصدیق این ادعا سخنانی است که کمال آتاتورک در خصوص همکاری نزدیک ترکیه با شوروی داشته است. از این دست همکاری ها می توان به نامه نگاری های مکرر همسر کمال آتاتورک با خواهر «آناتولی لوناچارسکی» کمیساریای عالی مردمی اتحاد جماهیر شوروی اشاره کرد، که وی از طرف روس تقاضای کمک فکری جهت افزایش سطح فرهنگی روستائیان ترکیه می کرد.
این همکاری ها تا سال 1929م، هنگامی که «استالین» تصمیم به تبعید «لئون تروتسکی» انقلابی بلشویک و کمیسر خلق در روابط خارجی اتحاد جماهیر شوروی گرفت نیز ادامه یافت. در آن زمان یافتن کشوری که پذیرای تروتسکی باشد دشوار می نمود تا اینکه ترکیه او را با آغوش باز پذیرفت و تروتسکی چهار سال در آنجا زندگی کرد.
این همکاری های نزدیک با تغییر رویه سیاست های استالین در سال 1945م، یعنی زمانی که وی به صورت ناگهانی تصمیم گرفت عهدنامه های گذشته را روی میز گذاشته و از ترکیه بخواهد سرزمین های متعلق به ارمنیان را به ارمنستان واگذارد دچار دگرگونی شد. البته این امر نیز هیچگاه تحقق نیافت و بعدها مشخص شد که هدف روسیه تنها امتیاز گرفتن و زد و بند های سیاسی بوده است. این روابط نامعلوم کماکان ادامه داشت تا اینکه در سال 1952م، ترکیه عضو ناتو شد، در این زمان «نیکیتا خروشچف»،که جانشین استالین شده بود سیاست های کشورش در قبال ترکیه را مورد انتقاد قرار داد و دوباره بحث عهد نامه های گذشته را پیش کشید که البته حضور ناتو و عضویت ترکیه مانع از تحقق خواسته های خروشچف گردید.
سال 1965م، و پس از به قدرت رسیدن سلیمان دمیرل در ترکیه روابط دو کشور با سیاست های اتخاذی ترکیه شکل معقول تری به خود گرفت که تا چند ماه پیش و قبل از سقوط هواپیمای سوخو 24 روسیه ادامه داشت. البته باید گفت که در آن سال ها کسی هواپیما ساقط نمی کرد.
در خصوص سقوط هواپیمای سوخو 24 روسیه و تنش ایجاد شده در روابط دو کشور باید گفت که این تنش بیشتر به یک شوی سیاسی شبیه است، زیرا پیش از این ترکیه بارها حریم هوایی یونان را نقض کرده و هیچ تبعات سیاسی ای متوجه آن نشده است. من تنش ایجاد شده بین روابط دو کشور را در قالب تنش های تاریخی دو کشور و از زمان جنگ های روس-عثمانی که با حقارت عثمانی ها پایان یافت ارزیابی می کنم. زیرا ترکیه امروز به دنبال احیاء و بازگرداندن شکوه دوران امپراتوری عثمانی است و روسیه نیز از این تنش در پیشبرد سیاست های منطقه ای خود سود می برد.