بخشی از خاطرات زندگی آنوش آوِدیسیان، از بازماندگان نسل کشی ارامنه در سال 1915 میلادی
در هفته اول «روزه بزرگ» سال 1915، خان روستای ما (نامش را به خاطر نمی آورد) به همراه 200 کرد و 300 سرباز عثمانی ناگهان به روستای ما حمله ور شدند. رعب و وحشت بر اهالی روستا حکمفرما گردید و ساکنان مجبور به فرار از خانه و کاشانه خود شدند. تعداد بسیاری از آنها به ضرب گلوله کشته شده، بسیاری نیز مفقود گردیدند. بدین ترتیب، 4 برادر همسرم به همراه زنانشان و 4 فرزند برادر بزرگ همسرم ناپدید گشتند، نمی دانیم آیا کشته یا به اسارت برده شدند. روستای 300 نفره ما به ناگاه متروکه شد. سربازان ترک کودکان را می گرفتند، شمشیر را از زیر گوششان به گردنشان فرو می بردند، سپس با کشیدن شمشیر گلویشان را می بریدند و زیر پا لگدمال می کردند. آنها تمامی احشام و دار و ندارمان را به یغما بردند.
زنان و کودکانی که از این حملات وحشیانه جان سالم بدر برده بودند توسط سربازان ترک به یک روستای کردنشین به نام کـُداگلو هدایت شدند، جایی که توسط روسها نجات یافته و به ایروان پناه داده شدند.
قبل از حمله ددمنشانه سربازان ترک اعضای خانواده ما شامل 25 تن بود، ولی هم اکنون فقط 5 تن باقی مانده ایم، بقیه همه ناپدید شده اند. بدون شک همه آنها کشته شده اند.
برگرفته از مجموعه سه جلدی «نسل کشی ارامنه در ترکیه عثمانی. شهادت بازماندگان و مجموعه اسناد».