امره ژان داقله اقلو
مترجم : نیره حاجیان
مدت زمانی است که در سایت اینترنتی armenocide.de اسناد و مدارکی در خصوص بازماندگان نسل کشی ارمنیان و اوضاع یتیمان ارمنی در شهرهای مختلف خصوصا حلب سوریه منتشر می شود. این اطلاعات مربوط به سال های 1922 تا 1945 میلادی می باشد. این اواخر امره ژان داقله اقلو از هفته نامه دو زبانه (ارمنی، ترکی) آگوس چاپ ترکیه مصاحبه ای با ماتیاس بیورلوند تاریخ دان دانمارکی به خوانندگانش تقدیم داشت، کسی که مطالعات وسیعی در خصوص کمک های ملل مختلف به بازماندگان نسل کشی ارمنيان در سال های 1922 تا 1945 میلادی داشته است. این تاریخدان به نقش دولت و ملت دانمارک در سال 1915 و بعد از آن اشاره می کند.
نقش دانمارک در سال 1915 و زمان نسل کشی ارمنیان چه بود؟
دانمارک و دولتش در طی سال های نسل کشی در دسته ناظران جنگ قرار داشتند. وزارت امور خارجه دانمارک و ملت دانمارک از روند انهدام مداوم ارمنیان توسط دولت عثمانی مطلع بودند، اما چون دانمارک یک کشور کوچک و بی طرف بود، نمی توانست به نفع ارمنیان در چارچوب سیاسی به مداخله سیاسی و نظامی بپردازد. اما تقاضاها برای مداخله از دانمارک و دیگر کشورهای اسکاندیناوی بالا بود، بارها خواسته شد این کشورها مداخله کرده و مسئولیت نظامی و انسانی در قبال جان ارمنیان بپذیرند، اما پاسخ یک چیز بود: ما مداخله نمی کنیم نه، متشکرم.
دلیل اتخاذ این سیاست و وضعیت بوجود آمده چه بود؟
بسیار واضح است، کشورهای اسکاندیناوی از نظر نظامی بسیار ضعیف بودند. واقعیت این است که در برابر متحدان بسیار با انگیزه و با تجربه ترکیه در آناتولی نمی توانستند هیچ شانسی داشته باشند. دولت های دانمارک، سوئد و نروژ می دانستند که با ورود و مداخله در جنگ شکست خواهند خورد. به همین دلیل هم مایل به مداخله نبودند. فکر می کردند که اگر در «مسئله ارمنستان» درگیر شوند، چیزی جزء زیان سیاسی و مالی نصیبشان نخواهد شد.
از طرفی می توان گفت سکوت کشورهای اسکاندیناوی همان سکوتی بود که کشورهای غربی نیز در پیش گرفته بودند. تمام غرب مطلع بود، اما برای انگلستان، روسیه و فرانسه پیروزی در میدان جنگ مسئله اصلی بود. اما معتقدم جلوگیری از کشتارها در آناتولی شرقی و حتی سوریه، دشوار و غیرممکن بود. به طورتصادفی نبودکه اعضای حزب اتحاد و ترقی برای تمام کردن روند نابودی ملت ارمنی منطقه بیابانی و بسیار دورتر از مرز ترکیه یعنی دیرالزور سوریه را انتخاب کرده بود. اما آلمان بعنوان یکی از متحدین ترکیه، می توانست مانع از نسل کشی ارمنیان شود، اما برای آنها نیز اولویت پیروزی در جبهه های جنگ بود.
آیا نمی توان گفت که موقعیت اتباع دانمارکی یا مقامات شاغل در امپراطوری عثمانی از موقعیت دولت کمی متفاوت بوده است؟
اگر به جنبش های کشورهای اسکاندیناوی و دانمارک در زمان جنگ جهانی اول نگاه کنیم، آن وقت وضعیت کمی متفاوت می شود. در بین مبلغان ، مددکاران اجتماعی و دیپلمات های شاغل در امپراطوری عثمانی افرادی بودندکه مسئولیت نجات را به عهده می گرفتند. آنها به هنگام بازگشتن به کشورشان این موضوع را به اطلاع دولت و انجمنهای خیریه می رساندند و برای کمک مبالغی اهدا و یا جمع آوری می کردند.
معروف ترین آنها کارن یپن است، يپن که بود؟
کارن یپن یک معلم دانمارکی است. قبل و بعد از نسل کشی برای سازمان های آلمانی و انجمن دوستی ارمنی –دانمارکی در شهر اورفا ترکیه مشغول به کار بود. وی در سال 1909 به ارمنياني که از کشتار آدانا جان سالم به در برده بودند کمک می کرد. سرپرستی دو یتیم به نام های میساگ و لوسیا را به عهده می گیرد. درسال 1921 برای کمک به ارمنيان نجات یافته از نسل کشی به حلب می رود و در سازمان ملل شروع به کار می کند. در سال 1924 زمین اجاره می کرد و آن را در اختیار ارمنیان برای کشاورزی قرار می داد. در حلب یتیم خانه ، پناهگاه و شش شهرک کشاورزی، مدارس و یک استراحتگاه معروف به نام «خانه سفید» ساخت. وی در سال 1935 در حلب از بیماری مالاریا در گذشت.
چرا در حلب برای ارمنيان یتیم خانه و پناهگاه ساخته می شد؟
پناهگاه و یتیم خانه ای که در سال 1922 در حلب ساخته شد، به دستور سازمان ملل بود که یپن مدیریت آن را بر عهده داشت. هدف بوجود آوردن مکان و سرپناهی برای زنان و بچه های نجات یافته از نسل کشی بود. این پناهگاه ها مکانی بود که مردم می توانستند اقوام گم شده خود را پیدا کنند و می توانستند در آنجا تحصیل کنند. یک سازمانی شبیه به آن که متعلق به سازمان ملل در حلب بود هم در استانبول وجود داشت که یک پزشک انگلیسی به نام و. آ.کندی و یک پرستار آمریکایی به نام اما کاشمان آن را ساخته بودند. یک مقام نروژی شاغل در سازمان ملل به نام اف. نانسن هم قدم های مشابهی برای ارمنیان برداشته بود.
البته یتیم خانه هایی نیز از طرف ارمنيان غرب تاسیس شدند که تلاش می کردند نه تنها از زندگی بچه ها محافظت کنند، بلکه از دین، فرهنگ و زبان آنان نیز پاسداری نمایند.
این نهاد چه زمانی تعطیل شد؟
در سال 1945 و هنگامی که دانمارکی های مقیم حلب و شاغل در انجمن دوستی ارمنی- دانمارکی شهر را ترک گفتند، پس از آن اداره آن بدست ارمنیان افتاد و پس از مدتی بدنبال خالی شدن پناهگاه آنجا تعطیل و ساختمان فروخته شد. البته هنوز در حلب دارائی های بکار گرفته شده توسط یپن مانند کالج کارن یپن باقی مانده است.
در آن جا چند نفر زندگی می کردند؟
ما بین سال های 1920 تا 1930 در یتیم خانه و پناهگاه بين 2 هزار ارمنی زندگی می کردند. طبق نظر یپن در سال 1927، 1700 ارمنی نجات داده می شوند و برای هر کدام فایلی باز می شود که تاریخ، عکس ها و نام هایشان را شامل می شوند. این فایل ها در سایت armenocide.de به انگلیسی منتشر می شوند، و برای ترجمه آنها به ترکی نیز قدم هایی برداشته شده است. بعضی از آنان در حلب ماندند و مشغول به کار شدند و بعضی از آنان به لبنان، ارمنستان شوروی، فرانسه، ایالات متحده یا آمریکای شمالی رفتند. این روند برای ارمنيان یک داستان کلاسیک است که برای پیدا کردن شغل یا به دست آوردن امنیت از دست رفته مجبور به ترک وطن شده و در تمام دنیا پراکنده شدند.
از میان داستان های موجود در فایل های ارمنيان نجات یافته کدام یک ازهمه بیش تر روی شما تاثیر گذاشت؟
طبیعتا بیشتر آن ها تاثیرگذار بودند، ولی یکی از آن ها (شماره 577) داستان «مریم» تاثیر عمیقی روی من گذاشت.
درباره او خصوصیات برجسته ای وجود نداشت. او فقط یکی از نجات یافتگان نسل کشی است. نامش فراموش شده است. به یاد نمی آورد که از کجا آمده است، به چه کسی او را بعنوان برده فروخته اند؟ چگونه از میان جهنم عبور کرده است. آخرین کلمه ای که درباره او در آن فایل پیدا شده این است: «او با پای خودش آمده و فرزند خوانده است.» نمی توانم کلماتی پیدا کنم تا آن تحسینی را که برای قدرت زنده ماندن و اراده او احساس می کنم، توضیح دهم.
منبع: سایت www.alikonline.ir